سلام مهتاب عزيز
روزم منتظرم
تنها يک لحظه با روحت
فاصله داشتم ولي اين توهمي تلخ بود رفتن تو وماندن من
اينگونه روزگار برايم مقدر ساخته بود گريهايم را در زير باران به
يادت پنهان کردم
تا کسي نفهمد که با روحم چه کردي اگر روزي اشکهايم را زير باران يافتي
بدان حرمت دلم را فقط به خاطر تو شکتم تو با ديگري
چنين نکن و سهاهي
دلت را در کنار اشکهايم از ياد ببر
و چون اول راهمان زيبا بمان...(.نوشته مازيار در 7/8/85)