• وبلاگ : آيه هاي زميني نازل نشده
  • يادداشت : شايد حصار بركه ....شايد نه.....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام وخسته نباشي
    مي دوني چند وقته که به وبت نيومدم از اون اوايلي که وبم رو باز کردم اومدم کامنتاي قديم سر زدم و به همه سلام و خسته نباشي دادم
    طرافاي من هم بياي خوشحال مي شم


    شاد باشي و خندون

    سلام مهتاب عزيز

    روزم منتظرم

    تنها يک لحظه با روحت

    فاصله داشتم ولي اين توهمي تلخ بود رفتن تو وماندن من

    اينگونه روزگار برايم مقدر ساخته بود گريهايم را در زير باران به

    يادت پنهان کردم

    تا کسي نفهمد که با روحم چه کردي اگر روزي اشکهايم را زير باران يافتي

    بدان حرمت دلم را فقط به خاطر تو شکتم تو با ديگري

    چنين نکن و سهاهي

    دلت را در کنار اشکهايم از ياد ببر

    و چون اول راهمان زيبا بمان...(.نوشته مازيار در 7/8/85)

    امروز لينكام سر و سامان دادم لينكت رو عوض كنم يا خونه ات موقتيه؟
    سلام بابا خونه عوض مي كني خبر نميدي اپ مي كني خبر نمي دي اي ول بابا من آپم خواستي بيا

    سلام

    من بازم اومد خبر نكردي مي خواي تغيير جا بديي

    در ضمن من هنوزم منتظرم بيياي ونوشتم رو بخوني
    ستاره بر دو راهي شك ايستاد در طرفي تاريكي به او خيره شده بود و از سويي ديگر روشنايي با لبخند پيروزي به اين فكر ميكرد كه انتخاب ستاره اوست
    ولي به ناگه ستاره قدم در تاريكي گذاشت روشنايي به او خنديد گفت تو ديوانه اي اما ستاره به روشنايي قلب تاريكي راانتخاب كرد تا هميشه در دل او روشن بماند نه اينکه در پس قلب سياه روشنايي به مرگ لبخند بزند
    باز امشب دلم گرفته در تاريكي چشمانم ستاراي را جستجو ميكنم ايا او ميايد اه ..نميدانمميگويند تناهي فقط لايق وجود خداست اكنون باورم شده كه زرهاي از ان نيز برام مرگست
    ماندني در كار نيست ميروم تا ستاره به اشتباه اين سياهي را با دل سياهش انتخاب نكند.. اگر روزي ستاره سرگردان مرا ديديد بگوييد من برايش روشني جواداني را در عوض عمرم با خدا معامله كردم ان را به جاي تاريكي قلبم به جاي گذاشتم...(نويسنده مازيار. در شبي كه او ستاره اي نداشت23/7/85)
    بدرود

    سلام مهتاب ..... خوبي ..... خيلي وقت بود سر نزده بودم ......... در مورد نوشتت نظري ندارم ، فقط اومدم حالتو بپرسم ...... منتظر نوشته هاي قشنگت هستم ....... فعلا

    مقدمه
    سلام بر روي ماهتان كه چون مهتاب ميدرخشد اميدوارم در تمام امورات زندگي شما همانند ماه بدرخشيد و از نور خورشيد براي نور افشاني استفا ده كنيد .

    خورشيد را به مانند خدا قرار دهيد و ماه را به مانند محمد وال محمد و اولياي .

    خدا انشالله خدا شما را از اولياي خودش قرارتان دهد.

    وامابعد
    ازجملات خوبي استفاده كرديد , مثل خوبي است تا ما خدا را بيشتر بشناسيم . مثل انسان و خدا همانند ماهي و دريا است.

    ماهي در دريا زندگي مي كند بي انكه متوجه ان باشد واب مي خورد تا زندگي كند بي ان كه متوجه شود همين كه از دريا به روي زمين افكنده شود قدر دريا و اب را مي داند وتلاش مي كند تا خودش را به دريا برساند.

    انسا هم هينطور تا از انواع نعمتها (همان دريا) استغاده مي كند قدرش را نمي داند ولي همين كه بلايي سرش امد و نعمت را از دست داد انوقت متوجه مي شود وتلاش مي كند تا دوباره بدست اورد
    به اميد موفقيت روز افزون شما

    سلام

    چقدر زيبا اين مطلب بيان شده

    اگر فكر چيزي در ذهن باشد به واقعيت مي رسد

    موفق باشي دوستم