عاشقانه ای برای تو
میگویم:
میترسم , مضطربم
وبا آنکه میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخر دنیا هستم
می گویی:
می آیم کنارت
تمام رویاهایت را بیدار می کنم
میگویی:
راستی می آیی همسفر شویم؟
توی راه از پوزش پروانه سخن می گوییم
بعد هم به راهی میرویم
که سهم ترانه و تبسم است.
میگویم :
دیروز
پی صدائی ساده که گفته بود بیا
رفتم
و تمام راز آن سفر فقط خواب یک ستاره بود!
میگویی:
با من بیا تعبیر خوابت با من
میگویم:
آخر..............
مشکلی پیش نمی آید
کاری به کار ما ندارند نازنینم
نه کرم شبتاب و نه کژدم زرد.
وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندی بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید.
میگویم:
غروب است
با آنکه سخت میترسم
با آنکه سخت مضطربم
بازبا تو تا آخر دنیا خواهم آمد
برداشتی آزاد از آخرین عاشقانه ها
سید علی صالحی